بازخبر /یک بازیگر تئاتر و سینما گفت: انسانیت یکی از بحثهای مهم در امر بازیگری است و بازیگر باید تابع اصولی باشد که موظف به رعایت آنهاست و اگر نتواند رعایت کند نمیتواند بازیگر بماند.
“فریده گرمساری” متولد ۴ آبان ۱۳۵۲ در بندرعباس دارای مدرک کاردانی رشته بازیگری و در حال حاضر دانشجوی ترم سوم کارشناسی هنرهای نمایشی است که با حضور در دفتر خبرگزاری ایسنا، منطقه خلیج فارس، به سوالات سرویس فرهنگی هنری پاسخ داد که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت می کنیم:
*از چه زمانی بازیگری را آغاز کردید؟
از دوران کودکی علاقه به بازیگری و بازیهای نمایشی داشتم، اولین لذت بازیگری در مقابل تماشاگر کلاس چهارم ابتدایی بودم و به کمکمربی پرورشی بر اساس یکی از درسهای کتاب فارسی، نمایشی را طراحی کردیم و در مدرسه اجرا شد. از همان سن و سال احساس میکردم وقتی بزرگ شدم میتوانم بازیگر شوم و ذهنم آماده این فعالیت بود. یکی از تفریحات خانوادگیمان رفتن به سینما بود به همین علت هیچوقت خانواده با فعالیت هنری من مشکلی نداشتند و خانواده پشتوانه خوبی برای پیشرفت و ماندنم درصحنه بودند. از سال ۱۳۶۶ به کمک برادر بزرگم وارد گروه تئاتر اندیشه به سرپرستی شادروان احمد حبیب زاده شدم و از همان سال در کنار تحصیل به بازیگری مشغول شدم و وجود سه برادر بزرگم در گروه اندیشه ماندنم را بیشتر تضمین میکرد. دوران دبیرستان را سخت گذراندم، بازیگری ذهنم را خیلی مشغول کرده بود، هرروز ۲ تا ۳ ساعت را مشغول تمرین نمایش بودم و از درس خواندن لذت کافی نمیبردم تا متوجه فصل امتحانات و نگرانیهای درسهای عقبافتاده و شب امتحان میشدم.
*اولین اثری را که در آن بازی کردید چه بود؟
اولین اثری را که در آن ایفای نقش کردم نمایش قاب خالی به نویسندگی استاد علیرضایی بود که شادروان احمد حبیب زاده آن را کارگردانی میکرد و هردوی این بزرگواران مثل پدر راهنمای من بودند و هرگز از صفحات اولیه زندگی هنری من خط نخواهند خورد. داریوش و کوروش از برادران من هم نیز در این گروه بازی میکردند و برادر دیگرم (سیاوش) هم نورپرداز این نمایش بود و پدر و مادرمآنهم از تماشاگران پروپاقرص ما بودند. پسازآن با آقای جمشید خانیان فعالیت بازیگری خود را ادامه دادم و در جشنوارههای مختلف شرکت کردیم. نمایش قاب خالی، انتقام زار، بازی نامه واگول، چهارمین نامه، خواستگاری، پنجرهای بر بادها، کوچه کاکاییها، کهربا در زنبیل، مریم، یک ایل خاکستر، رؤیاهای خلیجفارس، الهه خلیج، آدم است، غزل پری دریایی، به خنده گندم که رؤیای آرد از آثاری هستند که در آنها ایفا نقش کردهام.
*از بازیهای خارج از تئاتر خود بگویید؟
بازی در مقابل دوربین در شمار وسوسههای بازیگریم نبود و اولین تجربه بازی در مقابل دوربینم فیلم کوتاه “دنیای من” به کارگردانی سیروس کهوری نژاد بود.
در جستجوی فردا، بیبری، کبوتر، سالهای بیقراری، خوابوبیدار، ساعت بدون عقربه، راز ققنوس، گارد ساحلی، هیش، از فیلمها و تلهفیلمهایی هستند که با کارگردانهای همچون سیروس کهوری نژاد، کوروش گرمساری، مسعود نوابی، مهدی فخیم زاده، حمید لبخنده، نادر مقدس، محسن شاهمحمدی و داوود بیدل کارکردهام. بازی تصویر هیچوقت جایگزینی بازی صحنه را برایم نداشته است بهطوریکه بازی روی صحنه روحم را آزاد میکند و پویا میشوم.
*چه شد که از فضای تئاتر خارج و به بازی تصویر پرداختید؟
به بازیگری تصویر علاقه زیادی نداشتم و پیشنهاد این کار انجام شد و قبول کردم، ناگفته نماند آنهم سختیهای خودش را داشت و با کارگردانهای کشوری مهدی فخیم زاده، حمید لبخنده، مسعود نوابی، انسیه شاهحسینی، محسن شاهمحمدی کارکردم.
*اولین اثری را که در سطح کشوری بازیگرش بودید چه بود؟
حدود سال ۱۳۶۷ بود در بندرعباس آقای احمدی نسب از کارگردانان تئاتر ساکن تهران به بندرعباس آمد و نمایشی را با ایشان به تمرین پرداختیم که نمایش بازی نامه بابور بود که نویسندگی آن را آقای جمشید خانیان بر عهده داشت و در تهران به اجرا پرداختیم و اولین اثری بود که در تهران اجرا کردم وهم سرخ، درون پیراهن یحیی، الهه خلیج آثاری بودند که در تهران به تمرین کردیم و در همانجا به اجرا پرداختیم. نمایشهای قاب خالی، انتقام زار، ام الداس، بازی نامه بابور، خواستگاری، پنجرهای بر بادها، چهارمین نامه، مثل کوچه کاکائیها، قاب بی تصویر، مریم، با شب دریا موج، یک ایل خاکستر، الهه خلیج، وهم سرخ، آدم است، غزل پری دریایی، به خنده گندم که رؤیای آرد، آب، درون پیراهن یحیی، کهربا در زنبیل تعدادی از نمایشهایی است که در آنها نقش ایفا کردهام.
*با چه کارگردانهای تئاتری در سطح کشوری فعالیت کردید؟
احمدی نسب، سیروس کهوری نژاد، حسن رونده، علیرضا زارعی کارگردانهای بودند که در تهران با آنها کارکردم. در سال ۸۰ نیز در موسسه استاد سمندریان به یادگیری بازیگری پرداختم و از اساتید بزرگی درسآموزی کردم.
*به نظر شما از چه سنی میتوان وارد عرصه تئاتر شد؟
ورود به هنر سن مشخص و تعیینشدهای ندارد، ورود به این عرصه ممکن است باواسطه یا بهوسیله خود شخص باشد، گروهی استعداد و علاقه در خود کشف میکنند افرادی هم که فقط با عشق و علاقه کاذب به صحنه میآیند و چند وقتی مهمان صحنه میشوند میروند؛ آمدن آسان است ماندن درست ماندن در این عرصه سخت است.
*تابهحال به آموزش تئاتر پرداختهاید؟
بله، آموزش را دوست دارم، اما علمی و درست آموزش مسئولیتی بسیار حساس است، آموزش غلط یعنی پرورش غلط. آموزش در کانون پرورشی فکری کودک و نوجوان، مدارس، مرکز تربیتمعلم، آموزش ضمن خدمت برای مربیان پرورشی آموزشوپرورش و آموزش دورههای کوتاهمدت در انجمن نمایش از برنامههای تدریسم بوده که در این حوزه آموزش برای کودکان جذابتر و لذتبخشتر بوده و خود کودک میشوم دور از هرگونه دغدغه با کودکان تئاتر را تمرین میکنم.
*در حین بازی نیز از تجربیات خود به همبازیهایتان ارائه میکنید؟
در کنار بچهها در حین کار تجربیاتی را که در این زمینهدارم در اختیارشان قرار میدهم، تجربه خیلی به بازیگر کمک میکند که بر چه اساسی خود را روی صحنه نگه دارد و هیچ نویسندهای هنوز موفق نشده درونیات یک بازیگر را بنویسد. بازیگر باید خود شخصیتش را بشناسد و ویژگی و خصوصیات خود را بشناسد بعد به مردم ورود کند. انسانیت یکی از بحثهای مهم در امر بازیگری است و بازیگر باید تابع اصولی باشد که موظف به رعایت آنهاست و اگر نتواند رعایت کند نمیتواند بازیگر بماند.
*آیا همدورهایهای بازی شما هم چنان در این عرصه فعالیت دارند؟
درگذشته خیلی از مشکلات مالی نبود و با تمام نداریهای بازیگری زمان تئاتر دغدغهها کمتر بود و به دلیل کمبودهای مالی این عرصه خیلی از افراد کمی از آن دوره که بازی را شروع کردم پای این حرفه ماندند و خود من هم شاید به دلیل اینکه خانواده هنرمندی داشتم در این حرفه ماندم.
*بهغیراز تئاتر در عرصه دیگری از هنر هم فعالیت میکنید؟
نقاشی را دوست دارم، بازی بارنگ و قلممو بر صفحه بوم حال و هوایی عجیب و جادویی دارد. دو دوره آموزشی در بندرعباس و یک دوره هم در تهران گذراندم و گاهی اوقات زنگ تفریح زندگیام را سراغ نقاشی میروم. ریشه علاقه به عکاسی بهواسطه برادرم کوروش که عکاس و فیلمساز بود جوانه زد و مرتب عکس دین و شنیدن توضیحات فنی و همراه بودنش برای عکاسی، زمینه توجه به عکاسی در من به وجود آمد.
بعد از سفر ابدی و جاودانگی کوروش مسئولیت پیگیری چاپ کتاب عکس “قشم جزیره رویاها” از مجموعه عکسهایش به من واگذار شد و به کمک اساتید منصور نعیمی، علیرضایی بیشتر درگیر عکس دیدن و درک تصویر عکس شدم.
بعدازآن سال بهطور کاملاً اتفاقی در چهارمین جشنواره سراسری عکس کودک، کانون پرورشی فکری کودک و نوجوان شرکت کردم که یک مجموعه از عکسهایم با عنوان “جشن صید” رتبه اول بخش کودک جشنواره را دریافت کرد. بازیگری در رادیو نیز از تجربههای خوب هنریم بود.
*آیا اثری را خود کارگردانی کردهاید؟
شنگولومنگول، افسانه ماه پیشونی، خروس زری پیرهن و جیگولی از نمایشهای عروسکی ای بودهاند که کارگردانی کردهام و بهعنوان کارگردان هنری یک مجموعه تلویزیونی به نام دانی و نادی نیز بودهام.
*تابهحال به شغل دیگری جز بازیگری فکر کردهاید؟
بله، فقط به این موضوع فکر میکردم. رشتههای پرستاری و پزشکی از رشتههای پیشنهادی مادرم بود که یک سال هم امتحان دادم و خوشبختانه قبول نشدم.با اینکه موقعیتهای شغلی خوبی برایم فراهم بود هیچکدام را انتخاب نکردم چون محیط اداری، صبح رفتن و ظهر برگشتن و پشت میز نشستن و در کل تمرکز بر یک حوزه مشخص برایم سخت بود اما در حال حاضر ذهنم درگیر اشتغال به کاری که حتی مورد علاقم نیست نشده و میخواهم فرصتی را برای خودم ایجاد کنم که در فضای غیرهنری در کنار مردم باشم البته نه اینکه از تئاتر فاصله بگیرم.
*بهترین قسمت کار بازیگریتان چیست؟
تلاش برای کشف رموز کشف نشده بازیگری در خودم از بهترین قسمتهای نمایشم است و زمان اولین قرار با کارگردان برای تحویل نمایشنامه یکی از ملاقات خوب زندگیام هست، واردشان به ذهن و تحصیلات کارگردان برای بررسی و کشف زندگی جدید و متولد شدن شخصیت دیگری در من و بازی جالب برایم شگفتانگیز است.
تمام تلاشم را میکنم که زمانیهای تمرین نمایشنامه را از دست ندهم و به اعتقاد من هرگونه سهلانگاری در زمان تمرین باعث تلف شدن وقت تمرین برایم بهمنزله دور شدن از یکی اجرای موفق است.
*تابهحال چه مقامهایی را کسب کردهاید؟
کسب مقام و دریافت جایزه لذت عجیبی دارد و حس خوبی دارد اما غره نشدن و تکیه نزدن به دیوار خودشیفتگی بعد از کسب مقام خیلی مهم است.
کسب هر مقام و مرتبهای معنای به تکامل رسیدن و پایان آموزش و یادگیری نیست بلکه شروع فصل سختتری است، من اگر مقام اول بازیگری را میگیریم اتفاقاً کار من را سختتر میکند که شیوه بازیگری متفاوتتری باید یاد بگیرم که سختتر است.
آن سالها که من بازی را شروع کردم بازیگر زن در استان بسیار کم بود و جایزه بازیگری اول را همیشه میگرفتم، در جشنوارههای منطقهای نیز در شهرهای مختلف در چندین دوره مقام اول را کسب کردم و هماکنون دیگر جایزه گرفتن برای من معنا و مفهومی ندارد.
به خاطر دارم در سالهای اول همیشه احساس میکردم که باید حتماً مقام اول بازی را کسب کنم و همیشه این مقام را کسب میکردم و از اتفاق آنچه در ذهن داشتم بسیار خوشحال میشدم اما دریکی از جشنوارهها اتفاق افتاد که جایزه نفر اول را کسب نکردم و این بسیار خوب بود که فهمیدم برای کسب مقام، نباید بازی کنم و همیشه قرار نیست من نفر اول بازیگری هر جشنواره شوم.
*آیا در حال حاضر عضو گروه خاصی هستید؟
خیر، بازیگر آزاد هستم و پیشنهاد کارگردانهای کار بلد را رد نمیکنم، هرچند که با مشکل کمبود کارگردانهای کار بلد مواجه هستیم.
*یک خاطرهای را که از این سالهای فعالیت خوددارید را بیان میکنید؟
نمایش “خواستگاری” را در خانه فرهنگ بندرعباس اجرا میکردیم که برادر بزرگترم(داریوش) کارگردان آن اثر بود، برادر دیگرم (کوروش) نیز همبازی من در این نمایش بود که با خانواده این اثر را بازی میکردیم و من نقش دختر خانواده را داشتم، “داریوش” پدر من بود و “کوروش” نقش خواستگار من را بازی میکرد که اثر بسیار پرمخاطبی نیز شد که حال و هوای تمرین آن نمایش بسیار برایم شیرین بود.
*در حال حاضر جایگاه تئاتر هرمزگان را در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
تئاتر هرمزگان در کشور ناشناخته نیست و بستر خوبی را برای خود ایجاد کرده است و امیدوارم با اجراهای خوب و ماندگار این بستر گرم پابرجا بماند.در حال حاضر پیشرفتهای خوب هرمزگانیها را در تئاتر شاهد هستیم و حرفهای بسیاری در تئاتر کشور داریم و هرساله رتبه آوری داریم و موسیقی تئاتر ما نیز بسیار خوب است. به جوانانی که علاقهمند به حضور در این حرفه هستند باید بگویم که بازیگری تئاتر یک کار بسیار مشکلی است که بهصورت زنده است و سختیهای زیادی چه در تمرین و در اجرا دارد. تجربه و مطالعه در این عرصه بسیار مهم است و بازیگر برای جلوگیری از تکرارش در بازی باید تکنیک داشته باشد.
گفت و گو از محمد ذاکری نژاد، خبرنگار ایسنا، منطقه خلیج فارس