دو روایت از گشت ارشاد؛
تبلیغ حجاب با زبان نرم
ساکت شد! دیگر گریه هم نمیکرد. انگار که اشکش خشک شده باشد، برای بریدن این رشته دراز تمام تلاشم را کردم که حتی تپش قلبم باعث نشود دوباره شروع کند. حوالی ساعت ۶ عصر است و روز نمنمک دارد پوست میاندازد.