بازخبر / «آیت الله هاشمی رفسنجانی»، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه ای در مورد برجام گفت: برای ما روشن بود و کم و بیش مستند بود که سیاست غربیها این بود که ما را به نفت در برابر غذا برسانند. چون به نفت ما احتیاج بود، میخواستند این را حفظ کنند و داشته باشند و ما هم احتیاج به غذا داشتیم و در مقابل آن، به ما غذا بدهند. کاری که در عراق کردند. آن هم نه اینکه مستقیم به خودمان بدهند، به سازمان ملل میدهند و یک قطعنامه میگذرانند و درآمد نفت ما به حساب سازمان ملل میریزد و بعد سازمان ملل برای افراد کوپن صادر میکند و طبق آن کوپنها، چیزهایی را که میبایست بدهند، میفرستادند، برای اینکه غذایی را به دست مردم برسانند. تحقیر آن مهم است که مردم ایران به سازمان ملل بروند. عراقیها هم سالها بعد از اینکه صدام ساقط شد، همان سیستم ادارهشان میکرد.
سیاست همین بود و راهشان هم روشن بود که ما به تدریج راه فرار از تحریمها را پیدا میکردیم و آنها دیر یا زود راهها را کشف میکردند و به محض اینکه کشف میکردند، راه را میبستند. این حرکت تحریمی حرکت سیاسی رو به جلو بود. اولش اینگونه نبود. افراد مؤثر را تحریم میکردند و راههای خاص را میبستند و برای طرفی که با ما کار میکرد، جریمه تعیین میکردند.
در موقع خوبی موفق شدیم که به طرف حل این مسئله برویم. این هم در سایهی انتخابات ۹۲ شد. من از لحاظ روحیهی خودم دیگر آمادهی برگشت به ریاست جمهوری نبودم. با احساس این خطرها گفتم که نامزد میشوم؟ ولی جلوی این را هم در داخل گرفتند. اما خداوند این راه را پیش ما گذاشت و آقای روحانی هم مانده بودند. چون زمانی که من نامزد شدم، آقای روحانی اصرار داشتند که بروند و میگفتند که الان لزومی ندارد که من باشم و من هم کمک میکنم. من گفتم: بمانید، یا شما پیروز میشوید و یا من و هر کدام که پیروز شدیم، از دیگری حمایت میکنیم. در موقع خوبی هم انجام شد. عقاید من هم با آقای روحانی نزدیک است و تفاوتی ندارد. سالها با هم در جنگ، صلح، امنیت و همه زمینهها کار میکردیم. به موقع به این نتیجه رسیدیم، هنوز در نیمه راه بودند . ما مستأصل نشده بودیم. ولی به زحمت افتاده بودیم. چون آیندهی ما در خطر بود. حتی پیشبینی شده بود که اگر به جایی نرسید، جنگ شروع شود. البته اینها چیزهایی بود که به ما میگفتند و اسنادی بود که از جاهای مختلف به دست ما میرسید و ما اینگونه حس میکردیم.
از زمانی که مذاکره جدی شروع شد، آنها یک مقدار متوقف شدند، چون دیدند که ما جدی وارد شدیم. ولی در عین حال آرام آرام ادامه میدادند تا به جایی برسند. این لطف خداوند بود و خداوند میداند که این انقلاب با فداکاری مردم که هیچ اهداف شخصی نداشتند، به وجود آمد. خدا میداند که مردم دفاع مقدس را با جانشان و با قربانی کردن بچههایشان به نتیجه رساندند. خدا میداند که مردم در این مقطع خیلی صبر کردند و میداند که ما در شورشها و این اوضاع چقدر شهید دادیم. خداوند نگذاشت که آنها موفق شوند.
البته در داخل و خارج حرفهایی را میزنند، ولی مسأله این بود که ما تیم نیرومندی را در آنجا داشتیم که مذاکره میکردند و پشتیبانی فکری هم میکردیم و کار به نقطهای رسید که خیال آنها هم راحت شد. البته آنها فکر میکردند و یا دروغ میگفتند که ایران میخواهد سلاح هستهای بسازد و اگر سلاح هستهای بسازد، کسی جلودارش نیست. آنها چنین منظرهای لااقل در گفتارشان بود. اما اینکه در عمل هم عقیده داشتند یا نه، بحث دیگری است. چون ما دنبال بمب اتم نبودیم. ما تکنولوژی را میخواستیم و بحمدلله به آن رسیدیم. به نظرم در زمان خوبی در حالی که برای مردم مجسم شده که شرایط اینگونه است، این انتخابات به نتیجه رسید.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه گفت: اگر یادتان باشد، آمریکا وقتی که دچار مسئله یازده سپتامبر شد که تروریستها در نیویورک آن کار را کردند و آمریکا خیلی تحقیر شد، تصمیم گرفت که تروریسم را ریشهکن کند. معلوم بود که آن موقع مرکز زاد و ولد تروریسم افغانستان بود که دولت حسابی نداشت و جنگ داخلی داشت و هر کسی میتوانست در آنجا، هر کاری بکند. آمریکا به فکر افتاد که میتواند مسأله را در افغانستان حل کند. قبل از آن، آمریکا عراق را داشت که اینها از عراق علیه ایران حمایت کرده بودند و تجربهای که داشتند، آن حمایت بینتیجه درآمده بود و بعداً هم وقتی که صدام را زدند، تازه در گل فرو رفتند. وضعشان اینگونه شده بود. آنها دیدند که جنگ، هزینههای جانی، مالی و حیثیتی در این منطقه جواب نمیدهد. در افغانستان وارد شدند که دو هدف داشتند: یکی تروریست را از بین ببرند و به افغانستان امنیت بدهند و یکی هم مواد مخدر را ریشهکن کنند، چون مواد مخدر هم دنیا را تهدید میکرد. در افغانستان این همه ماندند و حتی ناتو وارد شد، اما دیدند که نشد و الان که رفتند، بدتر از گذشته است. هم موارد مخدر و هم ناامنی چند برابر شده است.
در عراق هم که رفتند، یک مجموعه آمدند و جنگیدند و الان که رفتند، عراق را در این شرایط انداختند و خودشان هم بهرهای نبردند. فقط چند صباحی که با کسی بودند و چند کار به شرکتهای داخلیشان دادند و سودی بردند که آن را با قیمت بیشتری پرداختند. لذا فهمیدند که نمیشود. وقتی که دیدند نمیتوانند افغانستان و عراق را درست کنند، متوجه شدند در ایران خطر بیشتری در میآید. در داخل ایران نیروی عظیمی که در جنگ روی مین میرفتند و دفاع میکردند، هستند که در آینده خیلی کار میتوانند بکنند. محاسبه کردند که ایران را به جنگ نکشانند. در این شش کشوری که با ما طرف بودند، دولتی که میتوانست این وضع را اداره کند، قدرت اوباما بالاتر بود. اوباما عملاً حاکم بر غرب است و همه میدانند. همین الان که هیچ چیزی هم نمیگوید، بانکهای بزرگ دنیا، چون آمریکا هنوز مشکلی دارد، از ترس و هیبت آمریکا، نمیآیند با ما کار کنند. اینگونه محاسبه میکنند. او هم خوب فهمید که باید با ایران مذاکره کند. قبل از اینکه دولت آقای روحانی بیاید، با اصرار آنها و واسطهگری عمان، رهبری اجازه داده بودند، قبلش با من هم مشورت کردند، مذاکره را شروع کردیم. در آنجا دو دوره مذاکره کردیم که در سطح کارشناسی بود و به تصمیم نرسیده بود. آن موقع فکر میکردند که مذاکره با ایران ساده است و همین مقدار که بگویند ما میخواهیم با شما مسئله را حل کنیم، ما امید زیادی پیدا میکنیم و کار میکنیم. وقتی که دیدند ایرانیها کسانی نیستند که بتوانند زود سرشان کلاه بگذارند، دو جلسه برگزار شد، دیدیم که اینها جلو نمیآیند و مسئله اصلی را حل نمیکنند. در آن دو جلسه آنها حاضر نشدند که به ما امتیازی بدهند. جلسه بینتیجه بود و ختم شد.
بنابراین قبل از اینکه آقای روحانی بیایند، میدانستم رهبری میخواهند مسئله حل شود. بالاخره ارادهی رهبری پشت قضیه بود. علیرغم این همه شیطنتی که میشد و رهبری هم گاهی به مذاکرات انتقاد میکردند، ولی تا آخر از اینها حمایت کردند و گاهی هم به حالت تقدیس رسید و به این صورت درآمد. ما هم پیشقدم بودیم و میخواستیم حل شود و خود آقای روحانی در مذاکرات قبلی در زمان آقای خاتمی بوده و تجربهای هم داشت و همهی زمینهها مساعد شد و آقای ظریف از اوایلی که ما کار سیاسی خارجی را فعال کردیم، بوده و امکانات انسانی خوبی هم داشت. من فکر میکنم مثل یک تریلی بود که اینها را به دنبال خودش میکشید و مسیرش را عوض کرد. در هر جایی گیر میکرد، بنبست را میشکست، میخواست به جایی برسد.
رفسنجانی گفت: اگر من رئیسجمهور بودم – البته نه الان، آن موقع رئیسجمهور بودم- مشکلی را جلوی خودم نمیدیدم. وقتی چیزی را میفهمیدم که مصلحت است، عمل میکردم. الان آقای روحانی به آن وضعی که من بودم، نیست. این کار عملی است و من فکر میکنم عربستان را خاضع کردن خیلی سخت نیست. عربستان هم میفهمد که مقابله با ایران برایش سودی ندارد و در همین مدت هم فهمیده است و در یمن واقعاً در گل مانده است و مرتباً در آنجا تحقیر میشود. کشوری که این همه تسلیحات دارد و این همه لشگرکشی و یارگیری کرده، هیچ کاری جز کشتن آدمها نمیتواند بکند. بالاخره سر عقل میآیند. منتها باید رفتار و مسایل اخلاقی را در نظر گرفت و کار کرد.
وی افزود: آقای ظریف مکرر گفته که ما آمادهایم هر جا که لازم باشد، مذاکره کنیم. ولی آنگونه که من میکردم، یک مقدار فرق داشت. من خودم میکردم و گفتن هم لازم نداشت. من در سنگال وقتی که با ملک عبدالله حرف زدم، اوضاع مناسب نبود. یک سخنرانی که من در آنجا کردم، همهی رؤسای کشورهای اسلامی به صف ایستاده بودند تا نوبت آنها شود که با من مصافحه کنند و طیبَ الله بگویند. در آن سخنرانی ایران عظمت پیدا کرد، ملک عبدالله هم در آنجا بود. به نظرم مسایل سخت نیست.
چون واقعیت این است که در رابطه با برجام، اگر رابطه ما با کشورهای عربی اصلاح نشود، تقریباً مثل همان ضربالمثل معروفی میشود که مثل پرندهای است که بخواهد با یک بال پرواز کند.
من حتی در دولت احمدینژاد که به سفر زیارتی رفتم، تفاهمنامهای با آقای عبدالله امضا کردیم که اگر آن تفاهمنامه اجرایی میشد، الان اصلاً این حرفها پیش نمیآمد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطرنشان کرد: روح برجام این است که اعتماد بینالمللی به وجود آمد که ایران درصدد آزار جامعه بینالمللی نیست و این تبلیغاتی که شده، دروغ است و اگر غیر از این بود، حاضر نمیشد وضع فعلی کارهای هستهای خودش را به این صورت کند. البته این کاری که کردیم، بیشتر به نفع ماست تا آنها. چون ما الان به چیزهایی دست مییابیم که در آن شرایط نمیتوانستیم. الان ما در خیلی جاها میتوانیم وارد شویم. الان ما میتوانیم اورانیوم تولید کنیم و بفروشیم. مواد اولیه نداریم، میتوانیم وارد و تولید کنیم و با سود زیاد بفروشیم. میتوانیم آب سنگین را تولید و بفروشیم. میتوانیم تحقیقات خود را تا آنجایی که لازم است، پیش ببریم و اگر خواستیم جهشی در هستهای بکنیم، انجام بدهیم و میتوانیم هر مقدار نیرو بخواهیم، تربیت کنیم و میتوانیم در دانشگاههای دنیا، فرزندان خود را به رشتههایی که برای ما تحریم کرده بودند، بفرستیم. برای ما خیلی چیزها باز شد. ما سودمان را میبریم، اما اگر بعضی از این تنگنظریها و بداخلاقیها نبود، خیلی بیشتر از اینها میتوانستیم.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به سوال « آیا به نظر جنابعالی انتخابات ۹۶ میتواند یک انتخابات برجام محور باشد، با این دو قطبی که همینطور در آمریکا موافقین و مخالفین برجام شکل دادند، همان انتخابات تکرار میشود؟» گفت: وعدههای همان موقع هم آن قدر مؤثر نبود. مردم رأی خودشان را درست دادند و میدانیم اتفاقاتی افتاد که الان دیگر نمیشود و یا لااقل وزارت کشور دست دولت است. اولاً مردم فهمیدند که کارهای نمایشی زندگیشان را حل نمیکند و به صدقه گیر تبدیل میکند. این را فهمیدند. راه درست این است که ما بیاییم اشتغال درست کنیم، رونق ایجاد کنیم و با دنیا تجارتمان را راحت کنیم. تولید و تجارت کنیم که میتوانیم. اگر مزاحمت نکنند، میتوانیم تجارت وسیعی داشته باشیم و مردم سود زیادی ببرند.
مردم ما خیلی خوب میفهمند. همین انتخابات اسفند مگر چه بود؟ با اینکه این همه رد صلاحیت کردند و این همه تبلیغ کردند و حرفهای عجیب و غریب زدند، بهتر برگزار شد. مردم میفهمند که مصلحتشان چیست.
وی در مورد ایران سال ۱۴۰۴ تشریح کرد: ما به سرعت به آنچه که میخواستیم یعنی به مقام اول در منطقه در همهی زمینهها میرسیم و از لحاظ ارتباط با قدرتهای جهانی که از ما جلوتر هستند، گامهای بلندی بر میداریم که به سطوح عالی توسعه و رفاه نزدیک شویم.
رفسنجانی در ارزیابی خود از عملکرد سه سالهی آقای روحانی با اتکا به برجام خاطرنشان کرد: اینکه آقای روحانی چه کار میتواند بکند، مهم است. من میدانم آقای روحانی صلاحیت دارد و میفهمد و میتواند با همین کابینهای که توانسته تشکیل بدهد، کشور را بسازد. این کابینهای که در مجلس مشکل داشت تا بتواند وزرایش را انتخاب کند. آقای روحانی با همین کابینه میتواند به اهداف برسد، مگر اینکه این مزاحمتها نگذارد که دارد نمیگذارد. قدرتشان را کم میکند و نمیتواند مانور خودش را بدهد و خیلی چیزها هست که نمیتواند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: من احتمال میدهم که انشاءالله آقای روحانی ایشان به دور بعدی میآیند و دور بعدی شجاعتر کارهایش را انجام میدهد و ما گام بلندی را در ۴ سال بعدی میبینیم.
البته ایشان راست میگویند کشور ما فکر اقتصاد ومردم مسئولین نیستند وفقط بفکر خراب کردن هم هستندتو کشور غیر از چوب لای چرخ هم گذاشتن کار دیگه نمیشه اگه احزاب دور هم مینشستند وبه تفاهم میرسیدند که همدیگه رو خراب نکنند وفقط نظر بدهند نه ...