فیلم سینمایی «دانه انجیر معابد» از نگاه مجله تایم بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برگزیده سال ۲۰۲۴ انتخاب شد و از نظر هیئت ملی نقد آمریکا که مهمترین حلقه منتقدان این کشور محسوب میشود و آرای آن در انتخاب بهترینهای سال از نظر انجمنهای سینمایی تأثیر میگذارد، عنوان بهترین فیلم بینالمللی (غیرانگلیسیزبان) سال را به دست آورد. این در حالی است که گفته میشود این فیلم برای رقابت اسکار بهترین فیلم بینالمللی (غیرانگلیسیزبان) نیز شانس دارد. با نگاهی به رخدادهای اخیر پیرامون این فیلم و البته چند محصول دیگر، زنگ هشدار را درباره سینمای زیرزمینی ایران به صدا درمیآورد.
فیلمهای زیرزمینی ایرانی یا فیلمهای خارجی تولیدشده درباره ایران، از دو جهت برای قشری از بینندگان داخلی فیلم و سریال جذابیت دارد. نخست آن که در این آثار، تصویر جدید و متفاوتی از ایران ارائه میشود؛ تصویری که در آن زنان حجاب عرفی هم ندارند و خطوط قرمز رسمی و گاه عرفی را زیر پا میگذارند. این تصویر از نظر عدهای واقعیتر است و به علت تفاوت آن با فیلمهای معمول ایرانی، کنجکاوی عدهای دیگر از مخاطبان را هم برمیانگیزد.
دوم آن که پیامهای سیاسی تند این آثار، طیفی از بینندگان را که از نظر سیاسی و اجتماعی اعتراض دارند، جذب میکند. البته ناگفته نماند مدل مواجهه این آثار با مسائل سیاسی و اجتماعی، عموماً شعارزده، اغراقشده و دور از بیان هنری و در نتیجه دافعهبرانگیز است؛ مثل همین فیلم دانه انجیر معابد، که بخش زیادی از آن را تصاویر مستند و البته گزینششده از ناآرامیهای ۱۴۰۱ تشکیل میدهد.
نخستین پیامد انتشار داخلی آثار یادشده برای سینمای ایران، حتی پیش از آن که مقابله با هنجارهای رسمی و پذیرفتهشده جامعه ایران مثل حرمت بیحجابی و شراب باشد، کاهش اهمیت نسبی سینمای اجتماعی رسمی و مجوزدار داخلی است؛ چراکه مخاطب عام هردو نوع سینمای غیررسمی یادشده را از لحاظ حوزه مضمونی، همارز سینمای اجتماعی میداند و از سوی دیگر، این دو جریان به جذب سینماگران جریان سینمای اجتماعی میپردازند.
آنچه گفته شد، در حالی است که همزمان سینمای اجتماعی رسمی ایران با سختگیری مضمونی و محتوایی مواجه است تا به شکل ناخواسته، پاس گلی به حریف زیرزمینی یا خارجنشین آن داده شود. وضعیت کنونی، این بیم را ایجاد میکند که شاید در آیندهای دور، مرجعیت سینمای ایران در زمینه مسائل اجتماعی نیز مانند برخی دیگر زمینههای رسانهای و فرهنگی، از کشور خارج و اختیار آن به دست سینماگران خارجنشین و سیاسیکاری بیفتد که ذرهای برای منافع ملی ایران اهمیتی قائل نیستند.
در شرایط حاضر اگر مدیران سینمایی کشور دارای درک درستی از تحولات بینالمللی سینما و خصوصاً موقعیت ایران در سینمای جهان باشند و با راهکارهای احتمالی تغییر این شرایط آشنایی داشته باشند، تصمیمهای ایشان میتواند راهگشا باشد. میتوان احتمال داد شاید رائد فریدزاده، رئیس کنونی سازمان سینمایی که پیش از این معاونت بینالملل بنیاد سینمایی فارابی را بر عهده داشته، بتواند در این مسئله تصمیمهایی راهگشا بگیرد.
نظر شما