بازخبر / پس از گذشت یک سال از اکران فیلم سینمایی «محمدرسول الله»(ص) ترجیح دادیم نشستی با حضور علیرضا شجاع نوری (بازیگری)، بیژن میرباقری (بازنویس فیلمنامه و کارگردان یونیت دوم)، ناصر هاشمزاده (منتقد و نویسنده فیلمنامه)، سید محمد حسینی (منتقد) و مهدی نوری (مدیرکل فرهنگی فارس) در خبرگزاری فارس ترتیب دهیم و از نقاط قوت و ضعف فیلم صحبت شد. قاط ضعف و قوت فیلم «محمد رسول الله» را در نشستی دو ساعته به بحث نشستیم که از نظرتان میگذرد.
نوری : شاید اگر فیلمساز دستش را در انتخاب برهه زمانی زندگی پیامبر محدودتر می گرفت و سعه زمانی و روایی خود را محدود انتخاب می کرد برای شاعرانگی سینما بهتر بود.
پردازش مجیدی براساس برهههای تاریخی است
میرباقری:. ما با یک اثر ساخته شده روبرو هستیم. به جهت متریال تاریخی این داستان درست است که یک قسمت هایی پردازش تخیلی و روایت مجیدی است اما او باید میخ های داستانش را براساس برهه های تاریخی تنظیم کند برای همین این مقطع را گرفته است.
نوری: نمی توانسته محدودتر انتخاب کند
میرباقری: اینجا این سوال مطرح است که آیا جنبه درام داشت یا می توانست این میزان نظر تماشاچی را جلب کند.
سکانس بعد از عدم معجزه برای مادرش، عبدالمطلب ایشان را وارد کعبه می کند وقتی از شدت ناراحتی بیمار می شود چرا درباره بیماری خودش این کار را نمی کند. این ها علامت سوال است که برای مخاطب ایجاد می کند.
حضور خداوند در فیلم حس نمیشود
حسینی: یک اتفاق ناگوار رخ داده است . فیلمساز در حوزه برخورد دوگانه حلیمه با آمنه . اولین برخورد دوگانه این است که مخاطب متوجه این مهم می شود که آمنه شیر ندارد و زیر بار منت دایه ابولهب است و به یکباره یک شتر به خانه آمنه می آید و سکانس فوق العاده ای رقم می خورد. حلیمه به دنبال او می آید و در میزانسن شیردهی قرار می گیرد و شیر می دهد و گریه می کند آمنه علت گریه را می پرسد و می گوید این سینه من شیر نداشت. برای مخاطب این سوال ایجاد می شود که چرا برای مادر این کار را نکرد. فیلم کمی ارجاع تاریخی ارایه می دهد که باید در ذهن کنکاش کرده و پیدا کند . ساموئل و دیگران در پی یافتن محمد هستند اما دست خدا را کجای فیلم باید دید که مشکل فیلمنامه است. وقتی حضور خدا را حس نمی کنم اتفاقات دیگر فیلم هم بی منطق می شود و دیگر نمی تواند قرینه ای که برای شیردهی پیدا کنم برای مسایل دیگر پیدا کنم. اگر ارجاعات فرامتنی به خداوند بدهیم و بگوییم قصد داریم توحید و وجود خداوند متعال را در فیلم ببینیم بهتر است مثال از خود فیلم بیاوریم. وارد شعب می شویم در درون شعب چند رکن مهم وجود دارد خدیجه، ابوطالب اما خدیجه برای فیلمنامه نویس ما خیلی اهمیت ندارد. این زن کیست که درجامعه مردگرا که پست فطرت است شکل تاریخی خودش را پیدا کرده است و در این شرایط چگونه یک زن به ثروت می رسد و چگونه مدیریت کرده است. اگر خدیجه را باز کند یک فیلم دیگر می شود اما اصلا در فیلم وجود ندارد. ابوطالب را در شعب می بینیم که در کنار کودکان یتیم قرا رگرفته است.
میرباقری: درام مجیدی چه نیازی به این مطالبی که می گویید دارد.
حسینی: قصد دارم ارکان را بگویم. ابوطالب در بلندی کنار حضرت قرار می گیرد . در نیمه راه می نشیند دوربین به آرامی به ابوطالب نزدیک می شود که به سمت فلاش بک ذهنی ابوطالب برویم. بعد تمهید فیلمساز این است که گفتار متن سوره فیل را می گذارد که مشکل را حل کند اما به نظرم حل نمی شود اما چون این میزانسن می توانست در نقل ابوطالب که در کنار بچه ها نشستند نقل شود . فیلمنامه نویس می توانست بنویسد که ابوطالب از بچه هایی که از او خواستند در کنارش بنشینند هیچ وقعی نگذاشت و رفت در کنار پیامبر و قرینه برای ذهن مخاطب ایجاد می شد هر کجا که ابوطالب را می بینیم به این نکته می رسیم که در حال تعریف قصه برای بچه هاست.
میرباقری: شما دو تصویر را ترکیب کردید. زمانی که ابوطالب در کنار پیامبر می رود نیمه شب است و بچه ها با حمزه حرکت می کنند. ابوطالب بعد از ملاقات با ابوسفیان در کنار پیغمبر قرار می گیرد. بچه ها در صبح کنار ابوطالب قرار می گیرند و در آن میزانسن نیستند.
حسینی : می توانست این اتفاق رخ دهد.
پایتان را روی اثر نگذارید
میرباقری: می توانست سندیت نقد ندارد و دیگر فیلم مجیدی نیست. شما اثر را دیدید بعد پایتان را روی اثر گذاشته و می گویید می توانست . این غلط است درباره اثر ساخته شده صحبت کنید . این توان مجیدی است.
حسینی : ما درباره فیلمسازی صحبت می کنیم که در کارهای قبلی قابل ستودن است و در کارهای فیلمساز خدا را می بینم. در رنگ خدا، در آواز گنجشک هاو… اما در محمد رسول الله خدا را نمی بینم. عنصر غایب فیلم خداوند است این مشکل هم مشکل فیلمنامه است. بعد می رویم به سمت کولاژ و آقای میرباقری منطق قرآن را برای این کولاژ در نظر می گیرند.
میرباقری: من کولاژ را نپذیرفتم من می گویم می توان مقطع مقطع کرد اما وقتی درباره سوژه واحد، قرآن واحد و موضوع واحد صحبت می کنیم نمی توان مقطع کرد.
حسینی: معنا را اصالت دادن مصداق تامش قرآن است. ما در فیلم محمد کولاژ می کنیم معنا را نشان نمی دهیم.
ساختار ازلی ابدی ما نسبت به مفاهیم دینی بیان پاره پاره است
میرباقری: من از این منظر که جور دیگری باید ببینیم صحبت می کنم فرهنگ عمومی نوشتاری ما آن سبقه تاریخی دارد که امروز در مقابل نمایش پریمیتیوی به نام تعزیه قرار می گیریم به خوبی برایمان باورپذیر است و واکنش احساس نشان می دهیم به خاطر معنا. اگر برگردیم به ساختار نمایشی می گوییم یک لحظه هایی برای مخاطب می سازد و خودش هم کات می کند. تعزیه سرا اتفاق دیگری را ترسیم می کند برای ما لحظاتی را به وجود می آورد. ساختار ازلی ابدی ما نسبت به مفاهیم دینی بیان های پاره پاره است که در یک مکانیسم فیلم بیوگرافی این اتفاق طبیعی است. به طور مثال درباره فیلم سینمایی هاپکینز آخرین فیلم بیوگرافی که همه دیدیم آیا تقسیم بندی می کنیم بخش کودکی، نوجوانی، ازدواج یا مکاشفات و… با او جهان معنا را دنبال می کنیم و همه چیز مقطع مقطع است در یک فیلم بیوگرافی این نوع روایت وجود دارد پس پاره پاره نیست و جهان دانشی شخصیت اینگونه روایت می شود. ما باید به گونه ای روایت کنیم که بیننده برایش سوال ایجاد شود که قوم بنی هاشم چه قومی است و چرا نور را دیدند یا چرا معجزات کجا و چگونه شکل می گیرد. مخاطب باید همزمان شود با یک اثر، ما وقتی یک تعزیه نگاه می کنیم همزمان می شویم با روایت، واقعه آنجا شکل نگرفته درذهن ما تشکیل می شود. همزمانی با اثر چیزی است که باعث می شود فیلمساز چه بسا مطول (قبول دارم) بسازد و بگوید این پیامبر است که راه می رود. یا این دست پیامبر است که به سینه زن می خورد. به خاطر همزمانی است که آقای هاشم زاده گریه کرد یا برای اجرای سکانس ها توسط آقای شجاع نوری روی پایش بند نبود. همزمانی یک حسی را به مخاطب می دهد . فیلم با عناصر درام یا روابط علت و معلولی حس را القاء نمی کند . میزان زمانی که وقت تماشاچی را می گیرد قصد دارد به استنتاج حسی برسد.
حسینی: اینها سینما نیست. به نظرم خیلی دچار شعارگونگی است . اینکه مخاطب از خودش بپرسد و در کلام شما وجود دارد اما چه ممانعتی وجود دارد که ما منطق را در روایت خودمان قرار دهیم. همه این ها می تواند در یک ساختار نظام مند منطقی باشد یا خیر؟
میرباقری: می تواند باشد اما یک ساختاری است متکی بر هنرمند دیگری . مجیدی است
محمد رسول الله تجربه بزرگی در سینمای ما است/ فیلم از دیدگاه تهی است
هاشم زاده: درباره نوع روایت قرآنی باید این نکته را متذکر شوم نسبت به هر موضوعی قبل و بعدش تفسیر دارد و اینگونه و به این صورت محقق نمی شود. به نظرم باید ببینیم ساخت فیلم درباره اولیاء و انبیاء چقدر است؟ من جزء افرادی هستم که می گویم بسیار ضروری و لازم است که دیدگاه ها را مشخص می کند. فیلم محمد رسول الله یک تجربه بزرگی است در سینمای ما . گامی که برداشتم و تجربه بزرگ به لحاظ تولید، استفاده از نیروهای خارجی و… به ما درس می دهد و تجربه را بایدمرور کنیم . ما نباید فقط عیوب فیلم را بگوییم یا حسن هایش را فقط بگوییم هم درست نیست. من تلاش ساخت فیلم را تلاش مهم و عظیم می دانم . اینکه ما نزدیک نمی شویم به جغرافیای بچه های آن برهه از زمان . آن جغرافیا، گرما وفضا، این دست های سفید و قشنگ را دارد؟ این جغرافیا اقتضاء می کرد که رسول می گوید من سیه چرده ام . این جزء بدیهیات است و معانی هم دارد. وقتی بچه را اشرافی نشان می دهید سفید و قشنگ و گرد هم به او نمی نشیند و اطرافش سیاه یا افرادی که به آن ها کمک می کند . قصد فیلمساز چیست؟ اشرافیت بنی هاشم مالی نبوده است اشراف از این جهت بودند که فرزندان ابراهیم هستند و این شرافت را بارها زیر سوال می بردند . از این رسول یتیم نشانی نیست. آدم نجات دهنده است . مهمترین مساله این است که از دیدگاه تهی است . فیلمساز خوشش آمده از زندگی حضرت رسول و بخش هایی را گفته از این نظر هم باز تجربه خوبی است اما تجربه بدی خواهد بود که تقدیس کنند.
نوری: برخی نقدها که دیگران درباره فیلم نوشتند را نقل می کنم . چندپارگی داستان که مفصل صحبت شد. شخصیت ها فاقد بک گراند و شخصیت پردازی هستند در این جلسه مطرح شد ، فیلم به صورت اپیزودیک و قابل تفکیک مجزای تاریخی و روایی است. رخدادهای جدی مثل معجزه ماهی نقدی مطرح شده است که هیچ اصالت تاریخی ندارد. مردد بودن بین ادبیات محاوره و غیرمحاوره در بیان دیالوگ ها به چشم می آید. تحریم شدن و مراحل به سختی افتادن مسلمان ها درست شکل نمی گیرد، بی احترامی کردن، معامله نکردن ها و تحت فشار قرارگرفتن آل هاشم بیان نمی شود. زمان طولانی فیلم جزء نقدهای مطرح شده است. داستان فرعی (ساموئل) در مقاطعی نمی تواند به داستان اصلی کمک کند و گم می شود و دوباره پیدا می شود. فیلم مخاطب اصلی اش مسلمان ها هستند یا غیرمسلمان ها زیرا بین دو طیف مخاطب قابل تفکیک است . موسیقی فیلم چند پاره شنیده می شود هم از موسیقی عربی، ایرانی، هندی ، آفریقایی و از یک منظر مسیحی، عبری و اسلامی است از منظر ادوات موسیقایی دچار چندپارگی است .فیلم براساس احساس مخاطب ساخته شده و اگر این پایه هایی که بپذیریم نقدها مجال طرح شدن پیدا نمی کند. زیرنویس فیلم عبری و آرانی، ایزی زیرنویس می شود اما زبان عربی پیامبر که زبان فارسی ارایه می شود زیرنویس نمی شود . پیامبر معجزه دینش کلام و کلمات است در فیلم از کمترین حجم کلمه استفاده می کند . کلمه کمترین نمود را در بیان و گفتار فیلم خود را نشان می دهد.
فیلم ها را نقادانه و تکنیکی قضاوت نمیکنم / فیلم بوی خانه دوست بدهد کافی است
شجاع نوری: ضمن احترام برای همه منتقدین هیچ گاه نقادانه یا تکنیکی قضاوت کنم . تا الان هم زیاد فیلم دیدم خدا را شکر می کنم همه فیلمها را عوامانه دیدم خود را به دنیای فیلم سپردم . اگر فیلم یک کم بوی خانه دوست را بدهد کفایت می کند . اگر بخواهم نقادانه فیلم ببینم لذت اولیه را نمی برم و گاهی به دوستان غبطه می خورم که از فیلم لذت می برند و فیلم را با عقلشان می بینند.
مجیدی قصد داشت از بازیگران سوری استفاده کند
میرباقری: این جملاتی را که به عنوان نقد فیلم برای اثر نوشتید به عقیده من سوال است . وقتی در حیطه سوال می رویم من بیشتر سوال طرح میکنم. ما در دکور چوب به کار بردیم در معماری آن دوره مطلقاً چوب نبود. خانه ها در نداشت به مفهومی که ما در فیلم نشان می دهیم. چوب ها و ستون های مکه را با یک مشقتی از سواحل به مکه آورند . این سوال ها می تواند مطرح شود. همه ما این سوالها را نسبت به سازنده داریم. درباره زبان بگویم کارگردان رفت سوریه و قصد داشت فیلم را با بازیگران سوری بسازند شبهه از آنجا شروع شد که اگر بازیگر در این فیلم بازی کرد اما رفت و فیلم دیگری را با موضوع نامناسب بازی کرد آنوقت باید چه کار کنیم و تکلیف فیلم چه می شود. تولید را به ایران آوردند وقتی با بازیگر ایرانی کار می کنیم نمی توانیم عربی آموزش بدهیم. فیلمساز برای این که فضای کار را به درستی روایت کند از زبان های مختلف مثل آرانی، ایزی و… استفاده می کند و آن را زیرنویس می کند.
فیلمساز در ارایه اثر سند کم داشت/ نگرش بزرگتر این که یک شیعه فیلم ساخت
من تنها یک سوال را پاسخ می دهم آقای هاشم زاده گفتند فیلم فاقد نگرش است. فیلم فاقد نگرش نیست یک هنرمندی ۱۰ گام جلوتر از ما که اثر را می بینیم تصمیم گرفته از یک بزرگواری فیلم بسازد علاقه اش بود، دلش بود یا شخصی بود یا هرچه بوده است. در فیلم «محمد رسول الله» یک نگرشی وجود دارد که در آن نگرش خیلی چیزها نهفته است آنچه من از دیدن یک اثر استنباط می کنم این است که بتوانم بخشی از این شخصیت را ببینم . آقای هاشم زاده تمام تصاویری که در کتاب زین العابدین رهنما است به عنوان سند مقطع زندگی پیامبر با حلیمه است بیان می کند . آن سند نیست تنها ادبیات است. فیلمساز سند کم داشته، پردازش کرده . برای پردازش از شخصیت خودش بهره برده است شخصیت فیلمساز این است که در محمد می بینیم شخصیت بهرام بیضایی آن است که در روزواقعه می بینیم پس فیلم فاقد نگرش نیست. نگرش بزرگتر این است که یک شیعه فیلم ساخته و فیلم یک شیعه ترجمه می شود و در کشورهای عربی زبان به نمایش در خواهد آمد نگرش شیعیان پشت این فیلم است. شاید برخی بگویند مجیدی را به عنوان نماینده طرز تفکر شیعه قبول نداریم که اشکال ندارد نگاه او بر این است که اینگونه پیامبر رحمت را ترسیم کند ممکن است ضعف داشته باشد اما اینگونه ترسیم کرده است.
درباره موسیقی به جهت جامعه شناسی یک منطقه ای را بررسی کنیم که کمترین سند درباره آن داریم به خصوص منطقه عربستان را که تمدنی نبوده که سند تولید کند باید برویم در مناطق مجاور و تاثیراتش را در تمدن های مجاور جستجو کنیم در حوزه موسیقی ما سندی نسبت به موسیقی عربستان نداریم یک اسنادی برای سازشان است اما بسیار محدود است مثلا برخی از اسامی در آن زمان مربوط به کلام فارسی است مثل اسم زمزم که فارسی است از زمزمه می آید در آن فرهنگ تاثیر خودش را نشان می دهد . در موسیقی هم این نگاه وجود دارد و چند پارگی می تواند نوعی هارمونی باشد.
نگاهم در بررسی فیلم محمد اعتقادی است/ ساخت فیلم دینی به عقیده من ممکن نیست
ناصر هاشم زاده:ما اگر فیلم رسول الله را بررسی می کنیم نگاهم اعتقادی است. در سینما با این نگاه آمدم و برای همین هم یک انسان ورشکسته در سینما هستم و فرد موفقی در سینما نیستم خودم توفیق داشتم که نگاهم را در سینما حفظ کنم . باید ببینیم این نگاه چقدر با نگاه دیندار سنخیت دارد. چقدر می تواند هدایت کننده باشد. اگر می گویم نگاهی نیست یعنی آن نگاهی که بتواند هدایت کند وجود ندارد. در این سالها دغدغه داشتیم که مفاهیم دینی قابلیت حضور در سینما را دارد . در این حوزه کار سخت است . یکباره مجیدی رفت روی قله و با موضوع رسول الله کار را پی گرفت که کار بسیار سخت و وحشتناکی است. پرسش من این است که در فیلم محمد خدا و پیامبری اش کجاست چرا معجزه در معجزه نشان می دهد. آن نوری که بنی هاشم از محمد می بیند کجا بودکه در شعب قراردادند. ما اگر پرسش می کنیم به این دلیل است که دغدغه انقلابی داریم و می گویم آیا فیلم دینی امر ممکنی است . من به این مساله رسیدم که امکان پذیر نیست سریال دینی هم نمی شود ساخت.
حسینی: من مصرم فیلمنامه ایرادهای فراوانی داشت که در این جلسه مجال پرداختن به این نیست. تکه هایی از فیلم مختصات سینمای مجیدی است به نظرم بسیار خوب است عناصری مثل نور، آب، کودکانه نگاه کردن و معصومانه به داستان روایتی که لطافت در آن دیده می شود. اینها را نمی توان منکر شد. سکانس بیعت گرفتن در آب بسیار زیبا است یا عبدالطمب که مستاصل به کعبه پناه می برد. نگاه اشراقی که مجیدی دارد یک کشف است شاید هیچ مفسر دیگری به ذهنش نرسد. شاید ساعت ها وقت برای سوره فیل بگذارد اما نتواند به آن لطافت طواف اشراقی و زیبای پرنده ها را نمایش دهد. کارگردانی درست درآمده است . جاهایی نگاه تصویربرداری که از جنس اثر نیست باعث می شود کارگردان که از این جنس است یک تناقض ایجاد می کند یعنی همان دستی کهآقای هاشم زاده به آن اشاره کردند و دستی دیده می شود از دست پیامبر در آن نیست. پای حضرت مریم در فیلم حضرت مریم اولین قدم را برای پاگذاشتن به معبد روی پله می گذارد بسیار خوب ارایه می شود. آن لحظه احساس می شود که ارکان معبد لرزید و این وجود متفاوت است اما این اتفاق برای آن دست نمی افتد مشکل به کارگردان باز نمی گردد مشکل برمی گردد به تفسیر مسیحی برمی گردد . گلابگیری و آن میوه ها شاید به جغرافیای فیلم ارتباطی نداشته باشداما مختصات کار مجیدی است.
میرباقری: هرجا جو می روید گل محمدی هم هست. و چون تصویر به ما می دهد چرا نباید استفاده کنیم .
حسینی : جغرافیای زمانی را می گوید.
هاشم زاده: این درست نیست نباید تاریخ را عوض کنیم.
فیلم محمد برپایه تاریخ است، تاریخی نیست
میرباقری: شما با فیلم تاریخی مواجه نیستید . فیلم بر پایه تاریخ است. شخصیت ابعاد تاریخی دارد.
حسینی: فیلم خوب روز واقعه که آقای میرباقری بارها اشاره به فیلمنامه نویس کردند من به خلاف ایشان می گویم اینقدر اسدی زحمت درستی کشیده است که فیلمنامه را خراب نکرده است و جلو برده و سکانس های درخشانی داخل فیلم وجود دارد.
فیلمنامه بغایت در کار تاریخی مهم است و می رسیم به عناصری مثل تعلیق که مخاطب نسبت به شخصیت محبوب دچار عدم قطعیت شود.
مجیدی با روش حسی جلو میبرد
میرباقری: مجیدی قبلا فکرهایش را کرده بود. من با میرکریمی پیشنهاد می دادیم سه سکانس پیبشنهاد می دادیم مجیدی با سه سکانس زندگی می کرد و بعد یک سکانس را انتخاب می کرد. مجیدی یک روش حسی را در کار جلو می برد که آن روش منطق ندارد
حسینی: هر فیلم تاریخی که می سازید شخصیت محبوب است ونیازی به شخصیت پردازی ندارد حال برای ایجاد تعلیق باید چه کرد نباید دنبال منطق، ریزه کاری های درست و حواشی و ریزه کاری های درست نباید باشیم؟ تا یک اثر باورپذیر باشد و واقعه را به سمت حقیقت ببرد نباید وجود داشته باشد.
میرباقری: سراینده به زبان نیاورده و گاهی باید موافقان اثر درباره آن صحبت کنند من به عنوان فرد موافق مجموعه فیلمنامه از آقای مجیدی، حیدریان، حسین جعفریان، موسوی گرمارودی در این پروسه فیلمنامه حضور داشتند و تمام دوستان که در پروسه تحقیق ما را همکاری کردند همچنین آقای پرتوی و امجد این دفاع را میکنم ممکن است در بیان اتفاق نیفتاده باشد اما نکاتی در فیلمنامه دیده شده است.
حسینی: من برای مجیدی و شما احترام قائلم . در رنگ خدا حتما خدا هست به خصوص سکانس مرگ مادر محمد ، ما در آن شخصیت محبوب مان کور است اما سینما جزء اصولش می گوید همیشه باید حق را به سوپراستار بدهیم تا مخاطب برایش جذاب باشد اما محمد سوپراستار نیست اما در سکانس اول من این نوجوان را دوست می دارم و دچار حسرت و ناامیدی برای شخصیت محمد نمی شوم مانند این روزهای فلاکت بار سینمای ایران که زن در آن برای ناله و نکبت در نظرگرفته شده است . سیرورت بچه را به گونه ای تصویر می کند که تغزل نام پروردگار به درستی دیده شود.
فرصت شخصیتپردازی برای کارگردان وجود ندارد
هاشم زاده: کارگردان فرصت شخصیت پردازی ندارد . کارگردان وقتی کولاژهایی ساخته که به یکدیگر نمی چسبد دیگر فرصت شخصیت پردازی وجود ندارد. حتی عبدالمطلب هم شخصیت پردازی نشده در فرصت هایی مخاطب آن را می بیند با پیش زمینه ای که دارد آن را در ذهن جلو می برد. حتی ساموئل که باید دیده شود چقدر ما او را می شناسیم ، فرصتی برای شناختن او نیست.
مجیدی بخشی از تاریخ را بیان کرد
میرباقری: من به جمله شما استناد می کنم و می گویم ما احتیاج نداریم شخصیت را بشناسیم زیرا شناخته شده است. ما باید قصه بگوییم. مجیدی قصه نگفته است، بخشی تاریخ گفته و در رابطه با آن شخصیت عواطف مخاطب را تحریک کرده است . درباره آن صحبت کنیم کدام نقاط عواطف مخاطب تحریک شده . من به شخصه در تک تک صحنه ها با انرژی حضور داشتم و کلی انرژی مثبت دریافت کردیم . چشممان را ببندیم کدام لحظه درام بود. ابوسفیان لحظه ای که می گوید« تا فردا صبح من این مرد عرب را می کشم» درام نیست؟
حسینی: من فرجام را می دانم و پرداخت نمی تواند ریتم بگیرد و التهابی ایجاد کند.
توان مجیدی این قدر بود
میرباقری:ابوطالب ناراحت به خانه پیامبر می رود و پیامبر با آرامش نماز می خواند و داستان به سمت سوره فیل و واقعه عظیم می رود. پیامبر متولد می شود. لحظه تولد این موجود بزرگواری چگونه بوده مجیدی اینگونه تصویر کرده، شیخ صدوق و زین العابدین رهنما چگونه تصویر کرده است . شیخ صدوق با یک جمله تصویر می کندو سینما این لحظه را در ۵ دقیقه روایت می کند و حست را به این لحظه سوق می دهد. یک لحظه عاطفی برایت فراهم کرده ، بازی شجاع نوری، حلیمه، شتر و… لحظات عاطفی است به زعم من از همه مهمتر فلسفه ساموئل که موعود وجود دارد و در کتاب آسمانی به آن اشاره شده است و ما وظیفه داریم موعود را پیدا کنیم . او مومن است و تنها کسی است که موعود را به درستی باور دارد. مجیدی توانش این بوده.
فیلمنامه نویس به فیلم ضربه زده
حسینی: همه این حرف ها درست است اما کات ها بی ربط است که قصه در نیامده و قصه گفته نشده است. ضربه را مجیدی به فیلم نزده فیلمنامه نویس به فیلم زده و باید فیلمنامه نویس پای حرفش می ایستاد.