اهرم معاملاتی چه ویژگی هایی دارد؟ چرا ویزای استارتاپ کانادا؟ چرا وزارت بهداشت بر سبوس‌دار کردن «نان» تاکید دارد؟ یک عامل عجیب که خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش می‌دهد

پیشنهادهای شرم آور دوستان مرد زندانی به همسر جوانش

وقتی همسرم به جرم فروش مواد مخدر دستگیر و راهی زندان شد، اولین پیشنهادهای ناشایست و شرم آور را صمیمی ترین دوستان او به من دادند…

 بازخبر / زن ۲۶ ساله که به اتهام تهیه و توزیع طلاهای تقلبی توسط کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی دستگیر شده است در حالی که به دستور مقام قضایی روانه زندان می شد، گفت: همه اعضای خانواده ام به مواد مخدر اعتیاد داشتند به طوری که یکی از برادرانم به دلیل سوءمصرف مواد مخدر در جوانی جان خود را از دست داد. این در حالی بود که مدام با پدر و مادرم درگیر بودم و به خاطر کتک کاری های مادرم از خانه فرار می کردم.

او وقتی خمار می شد دست و پاهای مرا با قاشق داغ و یا با پلاستیک ذوب شده می سوزاند. البته قبل از آن که پدر و مادرم به مواد مخدر آلوده شوند در منطقه بالای شهر سکونت داشتیم و از وضعیت رفاهی خوبی برخوردار بودیم، اما ورود مواد به زندگی پدر و مادرم همه چیز را تغییر داد.

۱۵ سال بیشتر نداشتم که برای رهایی از این وضعیت به اولین خواستگارم پاسخ مثبت دادم با آن که می دانستم همسرم نیز به مواد مخدر صنعتی آلوده است و روزگارش را با فروش مواد مخدر می گذراند اما هر چه بود من قصد داشتم با ازدواج با او از شر کتک های مادرم خلاص شوم ولی با این تصمیم اشتباه از چاله به چاه افتادم چرا که چند ماه بعد از ازدواج، من هم پا به دنیای سیاه افیونی ها گذاشتم.

۱۶ ساله بودم که برای اولین بار مصرف کریستال (هروئین خالص) را تجربه کردم. آن شب وقتی پس از عمل آپاندیس در منزل بستری بودم به اصرار همسرم کریستال کشیدم تا دردهایم کاهش یابد از آن روز به بعد به مصرف این ماده افیونی و خانمان برانداز ادامه دادم اما همسرم دیگر توجهی به من نداشت و با پول هایی که از راه فروش مواد مخدر به دست می آورد به عیش و نوش می پرداخت تا جایی که روزی او زن دیگری را به منزل آورد و او را به عنوان همسر دوم خود معرفی کرد.

دیگر زندگی برایم معنی نداشت به طوری که حتی توجهی به ۲ فرزند کوچکم نداشتم از آن روز به بعد از مصرف هیچ نوع مواد مخدری رویگردان نبودم تا این که چندین ماه قبل ماموران انتظامی همسرم را با مقدار زیادی مواد مخدر دستگیر کردند اگرچه شوهرم هنگام بازرسی ماموران مقدار زیادی از کریستال ها را داخل چاه فاضلاب ریخت اما در نهایت دادگاه او را به حبس ابد محکوم کرد و من هم مجبور شدم فرزندانم را به یکی از بستگانم بسپارم این بود که مدتی بعد با یکی از دوستان شوهرم که قبلا در کار خرید و فروش طلا فعالیت داشت و به منزل ما رفت و آمد می کرد به ساخت و توزیع طلاهای تقلبی روی آوردم چرا که دیگر روزی حداقل ۷۰ هزار تومان مواد مخدر مصرف می کردم . دیگر کسی سراغی از من نمی گرفت و حتی دوستان نزدیک همسرم نیز قصد سوءاستفاده از مرا داشتند و …

ایران

پسندیدم(3)نپسندیدم(3)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *