باز خبر,باید اذعان کرد که حملات به دولت روحانی بسیار بیشتر از حمله به رئیس دولت اصلاحات است. این حملات دقیقاً بعد از ۷ اسفند ۱۳۹۴ شدت گرفت.
زمانی که اصولگرایان با شکست سنگین در انتخابات مواجه شدند و بهویژه در تهران و شهرهای بزرگ و مراکز استانها نتوانستند نمایندههای خود را به مجلس بفرستند، یقین پیدا کردند که عدم اقبال مردم به اصولگرایان تندرو زیاد شده است و با توجه به این واقعیت تکلیفشان برای انتخابات اردیبهشت ۹۶ روشن شد که هیچ شانسی در این شرایط ندارند. فارغ از اینکه چه کسی را نامزد کنند و اینکه کاندیدایشان آقایان پرویز فلاح، باهنر، سعید جلیلی، علی لاریجانی، دکتر ولایتی حدادعادل یا هر چهره دیگری باشد، آنان دریافتند که شانسی برای پیروزی در انتخابات ۹۶ ندارند و هرکدام از این چهرهها اگر مقابل حسن روحانی قرار گیرند، شکست خواهد خورد.
این واقعیت آنان را بر آن داشت تا یک حمله گازانبری و سنگین علیه دولت روحانی شروع کنند و با استفاده از رادیو و تلویزیون، برخی از تریبونها و مطبوعات لوله توپ سنگینشان را به سمت روحانی نشانه گرفتند. تنها کافی است که به یک نمونه اشاره کرد و آن صحبت مکرر درباره فیشهای حقوقی برای هجمه به دولت است. در مورد اخیر باید به صحبتهایی اشاره کرد که در برخی تریبونهای عمومی مطرح میشود. البته دولت باید دراینباره جدیت بیشتری نشان دهد، اما روزی نیست که دو یا سه بار دراینباره، مطلبی از رادیو و تلویزیون نشنویم و من تردیدی ندارم که بهرهبرداری سیاسی از این ماجرا تا اردیبهشت ۹۶ ادامه پیدا میکند. سنگر دیگری که اصولگرایان علیه دولت گشودهاند، مسئله برجام است.
وزارت امور خارجه، سازمان انرژی اتمی، آژانس بینالمللی انرژی هستهای یا ۱+۵ بهعنوان داوران برجام باید بگویند نقص برجام صورت گرفته است و برای این موضوع اقدام لازم انجام دهند. دراینباره این نکته را نمیتوان ندیده گرفت که اگر بهواسطه برخی قوانین و مقررات، خارجیها در ایران سرمایهگذاری نمیکنند، علاوه بر اینکه به وضعیت اقتصادی خودمان برمیگردد، ناشی از کارشکنیهای ایالاتمتحده است؛ اما انتقادات اصولگرایان به دولت به همین مواردی که به آن اشاره شد، خلاصه نمیشود. برای نمونه اینکه در روزهای اخیر شاهد بودیم آقای توکلی باز تیغ از نیام برکشیده و اشاره به توافقات و قراردادهای بین وزارت نفت و شرکتهای خارجی دارد، در این راستا قابلبررسی است. ایشان میتوانست بگوید این بند، تبصره یا ماده درست نیست و باید درست شود.
چنانکه شاهدیم بررسیهای غیرکارشناسی سبب شد که قطر سالها از میدان گازی مشترک در پارس جنوبی، بهره برد که تحریمها و ضعف تأسیساتی دلیل آن بود. همچنین میبینیم که عراق، بحرین، عربستان و… درزمینهٔ موضوعات نفتی روبهجلو حرکت میکنند اما آقای توکلی یکبار مطرح نکرد که درنتیجه فقدان سرمایهگذاری در حوزه انرژی در ۱۰ سال چقدر ضرر کردیم و بهجای آن و درحالیکه هنوز شرکت غربی پایش به فرودگاه نرسیده، بیانیه صادر میکند. با توجه به این هجمهها جا دارد در وهله نخست در شرایط فعلی، رئیس دولت اصلاحات، آقای هاشمی و چهرههای اصلاحطلب واقعاً هر چه پررنگتر و قرص و محکمتر پشت روحانی و دولت او بایستند. دوم اینکه اصولگرایانی که تصور میکنند با تخریب دولت ۱۹ میلیون رأی در سبد آنها ریخته میشود سخت در اشتباه هستند