اهرم معاملاتی چه ویژگی هایی دارد؟ چرا ویزای استارتاپ کانادا؟ چرا وزارت بهداشت بر سبوس‌دار کردن «نان» تاکید دارد؟ یک عامل عجیب که خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش می‌دهد
مواظب کارمندان پرحاشیه مجموعه کاری خود باشیم!

مواظب کارمندان بدی که مثل قارچ سمی دریک مجموعه هستند باشید!

در فضای کاری افراد مختلف با روحیه های متفاوتی مشغول به فعالیت هستند و بدون شک نوع کار و تعهد اخلاقی آنها نسبت به شغلشان نیز با هم فرق دارد. برخی از آنها با وفاداری کامل به انجام امور می پردازند و برخی دیگر، سهل انگار بوده و حتی می توان لقب کارمند بد را به آنها اطلاق نمود. به همین منظور، در این مطلب قصد داریم کارمندهای بد را زیر ذره بین برده و در مورد ویژگی های اخلاقی آنها بیشتر توضیح دهیم.با ما همراه باشید.

سیتاس/در فضای کاری افراد مختلف با روحیه های متفاوتی مشغول به فعالیت هستند و بدون شک نوع کار و تعهد اخلاقی آنها نسبت به شغلشان نیز با هم فرق دارد. برخی از آنها با وفاداری کامل به انجام امور می پردازند و برخی دیگر، سهل انگار بوده و حتی می توان لقب کارمند بد را به آنها اطلاق نمود. به همین منظور، در این مطلب قصد داریم کارمندهای بد را زیر ذره بین برده و در مورد ویژگی های اخلاقی آنها بیشتر توضیح دهیم.با ما همراه باشید.

همه ما تقریبا قادر به تشخیص کارمند بد هستیم. آنها گروهی از کارمندان هستند که در انجام مسئولیت شان، به خوبی عمل نمی کنند، در انجام کار گروهی، توفیقی ندارند و در تشخیص موارد استثنایی که ممکن است در کار به وجود آید، دچار تنش می شوند. اما عجیب آن است که بسیاری از مشکلات موجود در مجموعه توسط چنین افرادی به وجود نمی آید.

اگرچه ممکن است برخی از کارمندان، به طرز ناباورانه ای تنبل باشند اما کنار آمدن با آنها در نهایت ممکن است. با اینکه هرگز چندان خوشایند نیست که کارمندان را از کارشان برکنار کنید، حداقل می دانید مشکلی مرتبط با او وجود دارد و گاهی لازم است به سرعت چنین کارمندانی را هم اخراج کنید و به کار خود ادامه دهید.

مشکل اصلی در واقع توسط کارمندانی به وجود می آید که به ظاهر خیلی خوب کار می کنند اما در عین حال به سان یک “غده سرطانی موذی” در مجموعه عمل می کنند و آرام آرام عملکرد سایر کارمندان، رفتارهای آنها و اخلاقیات و به دنبال آن کل بیزنس شما را تخریب می کنند.

در اینجا به مواردی می پردازیم که نشانه هایی از یک کارمند است که همچون یک قارچ سمی در کمپانی شما مشغول به کار است:

۱- اهل غیبت است.

بسیار رواج دارد که اعضای یک مجموعه از رئیس و یا مسئول بخش شان از هم سوال می پرسند و زمانی که آن فرد وارد می شود و می گوید از این به بعد کسی حق ندارد  پشت سرکسی چیزی بگوید و اگر می خواهید در مورد هرکسی صحبتی کنید، وقتی او داخل اتاق است این کار را انجام بدهید.

این دقیقا زمانی است که به فرهنگ غیبت کردن در یک مجموعه پی برده می شود. غیبت، غیبت است . اما غیبت کردن باعث ایجاد دردسرهایی در سر کار می شود.اگر در مجموعه ای فردی در مورد یکی از همکارانش با بیش از یکی از افراد مجموعه صحبت کند، آیا بهتر نیست که افراد از او دوری کنند و مسئله را با فردی که از او غیبت شده است، مطرح کنند؟

اگر کسی در مجموعه وجود داشت که بگوید، آیا شنیده اید که فلانی … ؟ بدانید که آن فرد هیچ کاری بهتر از صحبت کردن در مورد دیگران بلد نیست.نه تنها کسی که دایم از دیگران غیبت می کند، در حال تلف کردن وقت است،بلکه باعث تاثیر منفی بر سایر افراد آن گروه نیز می شود. آنچه که باعث از بین رفتن احترام و حرمت در میان اعضای یک گروه می شودرا باید سریع تر از بین آن مجموعه خارج کرد.

۲ می گوید انجام این کار وظیفه من نیست

هرچقدر یک مجموعه کاری کوچک تر باشد، در آن مجموعه لازم است که اعضای گروه، انعطاف بیشتری داشته باشند و هر کاری که به آنها محول می شود رادرست انجام دهند و این کار را صرفنظر از سمتی که برای آنها تعریف شده است، انجام دهند تا همه کارها به خوبی پیش رود.

حتی اگر لازم باشد که مدیر یک مجموعه در حمل بار به کارمندانش کمک کند و یا یک مکانیک لازم باشد تمیزکاری هایی را که به او مربوط نیست را انجام دهد و یا اینکه حسابدار مجموعه برای خرید وسایل مورد نیاز مجموعه کمک حال سایرین باشد، برای موفقیت آن مجموعه لازم است.

هر کاری که پیامدهای غیراخلاقی، غیرقانونی و یا غیرشرعی نداشته باشد، جزو وظایف اعضای یک گروه به شمار می رود حتی اگر در مواقعی، در راستای وظیفه ای که برای او تعیین شده، نباشد.

هرگونه جوابی چون این کار مناسب من نیست یا برای من تعریف نشده است می تواند برای کل آن مجموعه مخاطراتی را به همراه داشته باشد.

 

۳- کسی که تصور می کند، فقط داشتن تجربه برای کار کردن کافی است.

تجربه در هر کاری البته که اهمیت فراوانی دارد اما تجربه ای که همراه با مهارت بیشتر و ارائه بهتر کار و در نتیجه گرفتن بهتر نتیجه نباشد، ارزشی ندارد.

به عنوان مثال اگر کارمندی از کارفرمای خود مسن تر است همواره نباید این تصور را داشته باشد که در جایی بنیشند و منتظر آن باشد که کارفرمایش از دانش و تجربه او استفاده کند و یا به او پندهایی بدهد. بهتر است به این افراد فهمانده شود که برای تجارب آنها احترام قائل هستند اما در عین حال بهتر است  که وظایفشان را هم انجام بدهند.

هرگز این تجربه  نیست که در یک بحث می تواند برنده باشد. خرد، منطق و قضاوت درست است که صرفنظر از اینکه چه کسی با چه پیشینه ای تجربی آن را مطرح می کند، برنده است.

۴- همواره بر آن هستند که باعث پسروی و عدم پیشرفت دیگران باشند.

کارمندان جدید معمولا بیشتر کار می کنند. زمان های طولانی تری را نیز به کار کردن اختصاص می دهند. آنها قصد رسیدن به هدف هایی که برای خود تعریف کرده اند را دارند و انتظارتشان را بالا برده اند. چنین فردی ناگهان از یکی از اعضای قدیمی آن مجموعه می شنود که این طور که تو در حال کار کردن هستی، کار کردن مار هم زیر سوال می بری.

در جایی که پای مقایسه در میان باشد، یک کارمند خوب هرگز خودش را با دیگران مقایسه نمی کند، بلکه خودش را با خودش مقایسه می کند. در واقع او در صدد آن است که آنچه امروز انجام می دهد از دیروزش بهتر باشد.

بد به حال کارمندی که خودش نمی خواهد بیشتر زحمت بکشد و می خواهد که دیگران هم زحمت کمتری بکشند.چنین افرادی نمی خواهند برنده باشند. تنها می خواهند دیگران مطمئن شوند که آنها شکست نخورده اند.

۵- افرادی که در بیشتر موارد دیگران را مسئول کارهای اشتباه خود می دانند

در برخی مواقع صرفنظر از اینکه که اتفاقی که افتاده، تقصیر چه کسی بوده، بعضی افراد قدم پیش می گذارند و به دنبال چاره می گردند. آنها پذیرای انتقاد هستند چرا که ایمان دارند از پس انجام و به ثمر رساندن آن کار برمی آیند و معتقدند کسانی که مقصر اصلی هستند معمولا از پس درست کردن خرابی هایی که خود عامل آن بوده اند بر نمی آیند.

برخی از رفتارها در مقایسه با سایر رفتارها، خودخواهی کمتری در آنها دیده می شود و مورد اقبال بیشتری واقع می شوند. برخی رفتارهای دیگر هم باعث حفظ و بهبود روابط می شوند. تعداد محدودی از رفتارها که بسیار خودخواهانه هستند، دقیقا همانی هستند که دایم فرد مسئولیت کاری را که خودش انجام داده برعهده نمی گیرد و به دنبال مقصر است و اتفاقا این اتفاق بیشتر زمانی می افتد که خودش هم مقصر اصلی آن اشتباه بوده است.

وقتی یکی از کارمندان می گوید که مثلا من باید در مورد این موضوع با همکارم صحبت کنم، درست مانند این است که بگوید، من و همکارم در یک گروه نیستیم و از هم جداهستیم. در کمپانی های خوب سراسر جهان، هر فردی خود را جزئی از گروه می داند و هرگز تصور نمی کند که  از همکارانش  جداست. اینها افرادی هستند که باید درمجموعه نگه داشته شوند.بازخبر

پسندیدم(3)نپسندیدم(0)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *