باز خبر, عصر ۲۲ دی سال ۸۲ آتش‌سوزی در یک خانه ویلایی در منطقه پاکدشت به پلیس گزارش شد. ماموران پس از حضور در محل، متوجه شدند شعله‌های آتش خاموش شده و دو زن در جریان این آتش‌سوزی کشته شده‌اند. ماموران در ادامه متوجه شدند اهالی محل با شنیدن صدای انفجار از خانه ویلایی به کوچه آمده و پسر ۲۰ساله خانواده را دیده‌اند که با چاقو در حال خودزنی است.
بررسی‌ها نشان داد، مادر و دختر نوجوان از سوی عامل جنایت خفه شده، سپس جسدها داخل حمام به آتش کشیده شده بود.
کارآگاهان در این مرحله به بازجویی از پسر خانواده که مظنون اصلی این پرونده بود، پرداختند و وی در همان ابتدا به قتل مادر و خواهرش اعتراف کرد و گفت: من سرباز بودم و روز حادثه از پادگان به خانه بازگشتم. حدود ساعت ۱۲ مادرم از جلسه قرآن به خانه برگشت و خواهرم نیز پس از یک ساعت از مدرسه بازگشت. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که مادر و خواهرم باهم درگیر شدند. مادر ضربه محکمی به سر خواهرم زد و همین باعث عصبانیت من شد که به سمت مادرم رفتم که آرامش کنم، اما مادرم به سمت کابینت‌ها رفت و چاقویی برداشت که من از ترس، مادرم را به عقب هل دادم، وقتی مادرم روی زمین افتاد با جوراب او را خفه کردم.
پس از قتل، جسد مادرم را به داخل حیاط کشاندم و به سمت حمام می‌رفتم که خواهرم با دیدن این صحنه شروع به جیغ و فریاد کرد که برای ساکت کردنش داخل خانه شدم و او را با لنگه دیگر جوراب خفه کردم. پس از این‌که جسدها را داخل حمام گذاشتم، یک ظرف بنزین تهیه کردم و آن را روی جسدها ریختم و سپس کاغذی آتش زدم و داخل حمام انداختم که ناگهان حمام منفجر شد.
پسر جوان پس از محاکمه در دادگاه کیفری به دو بار قصاص محکوم شد.
با گذشت ۱۲ سال از جنایت و درحالی که پسر جوان در یک‌قدمی چوبه دار بود، پدر و خواهرش با مراجعه به دادسرا او را به خاطر قتل خواهرش بخشیدند، اما خانواده مادرش حاضر به بخشش نشدند.
متهم از جنبه عمومی جرم به خاطر قتل خواهرش در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت و گفت: من هیچ مشکلی با خواهر و مادرم نداشتم. از روز جنایت هیچ چیز در خاطرم نمانده و فقط صحنه انفجار حمام در ذهنم باقی مانده است. هیچ دفاعی ندارم و از کاری که با آنها کردم بسیار پشیمانم و تقاضا دارم مرا قصاص کنید. ۱۲ سال است که در زندان هستم و در این مدت ملاقاتی نداشتم. ۲۰روز قبل دامادمان سراغم آمد و گفت، پدر و خواهرت تو را بخشیده‌اند. من تا به حال هفت بار برای اعدامم نامه نوشتم و در انتظار اجرای حکم هستم.
پس از آخرین دفاعیات متهم و وکیل مدافعش، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
(10)نپسندیدم
(2)
سربازمملکت ومادر قران خوان و دختر دانش اموز . ترکیب جالبی است .
مثلا می خواست اشتی بده!!!